- امروز در برنامه شکست­های طلایی در مورد راه­اندازی کسب و کارهای اینترنتی و استارت آپ با آقای دکتر شمس الدین یوسفیان صحبت خواهیم کرد.

 زندگینامه دکتر یوسفیان

_ لطفا کمی راجع به خودتان بگید تا بیشتر آشنا بشیم.

+ حقیقتا زندگی نامه من خیلی خاص و مدل استارت آپی است. در حقیقت بخوام در ابتدا بگم، من زمانی که ارشد میخوندم مثل بقیه دانشجوهای ارشد به شدت علاقه­مند به مدرس بودن داشتم و میخواستم در رشته خودم موفق باشم و علاقه مند به زدن آزمایشگاه ژنتیک بودم، از طرف خانواده هم حمایت می­شدم، چون پدری فرهنگی داشتم اعتقاد داشت که ما هم باید درس بخونیم و تنها راه موفقیت را برای من درس خواندن می­دید تا اینکه دوره لیسانس در ترم 3 کنکور دکتری دادم. 6 ماه منتظر بودم تا به کلاس دکتری برم تا اینکه پدرم گفت که من دیگه شما رو حمایت نمیکنم.

 – واقعا نداشت؟

+ شایدم داشت ولی میخواست من رو به چالش بکشه که من خودم فکر کنم ببینم چکار میتونم بکنم بنده متاهل هم بودم. اون موقع ها یک دستگاه پژو داشتم. به همه گزینه هایی که میتونستم انجام بدم فکر کردم. گفتم برم آزمایشگاه کار کنم اما خب حقوقش کافی نبود بعد با خودم گفتم برم آژانس کار کنم دیدم این کار به روحیه و فرهنگ من نمیخوره و تقریبا به بن بست خوردم و این­جا وارد شکست زندگیم شدم که با تحصیلات خودم نتونستم کاری پیدا کنم و باید تامین مخارج هم انجام می­دادم و باید این مشکل رو حل می­کردم.

یک کلمه ای را من توی دانشگاه که ترم یک بودم دیدم به ­نام کارآفرینی، و از این کلمه خوشم اومد. (سال1387). رفتم و سرچ کردم. من عاشق تدریس بودم در موسسات مختلف دنبال کار بودم. یک آگهی در روزنامه همشهری دیدم نوشته بود  PDF بده Wordتحویل بگیر. این جمله با کلمه کار آفرینی جفت شدند و من 72 ساعت بست نشستم پشت کامپیوتر و با کلمه کارآفرینی سرچ کردم و تا اینکه به جایی رسیدم که میتونی بری دارالترجمه متون بگیری بیای ترجمه کنی و دیدم این به روحیه­ام نزدیکتر است. و این دیتا رو با با اون جمله روزنامه جغت شد. با خودم گفتم کشور پر از فارغ التحصیل بیکار است و این 3 تا با هم جفت شدند و تصمیم گرفتم سایت بزنم و خدمات آنلاین ترجمه بدم.

-اول ترجمه بود یا تایپ؟

 + ترجمه. و این اولین استارت آپ بود که در سال 1388 زدم.

-اون دوره بیکاری شما چه قدر طول کشید؟

+ 6ماه.

-تو اون 6ماه چه کارکردی؟

+ حمایت ­هایی از طرف پدرم داشتم.

-شما خیلی آدم خوش خنده­ای هستی، اون روز ها هم همین جور بودی؟

+ صددرصد. این جوری نبود که بگم وضعم خوب شد که میخندم، من میخندم که وضعم خوب شده.

 زندگینامه دکتر یوسفیان

-چه قدر اهمیت داره که ما تو روزای سخت زندگیمون روحیه مون رو حفظ کنیم؟

+ خیلی به زاویه دید افراد بستگی دارد. ببینید این خنده­ها علت دارد.

-وقتی یه جایی شکست میخوری آیا ناراحت میشی؟

 + میگم نه.  

-این شعار نیست؟  

+ نه. من توی یکی از استارت آپ هام 200میلیون ضررکردم، به اندازه 200میلیون تجربه به دست آوردم و تجربه­ای که مستقیم روی خودم نشسته و میشه سرمایه­گذاری روی خودم.

-یعنی وارد کاری شدی که هیچ تخصصی نداشتی؟

+ آره و هیچ اطلاعاتی نداشتم. و بعد از 3 ماه کسی رو پیدا کردم که برام سایت بنویسه و خب پولی نداشتم بهش بدم. این جا از ارتباطات استفاده کردم.

-تو این فاصله امورات زندگی چگونه می­گذشت؟

+ پدرم به من کمک می­کرد و اومدم به صورت اینترنتی تبلیغ کردم و یکسری کلاس­های خصوصی ژنتیک گرفتم.

+ در دوره لیسانس یک خانمی هم­کلاسی من بود که انتشارات داشت و من کتابی داشتم که ترجمه کرده بودم و می­خواستم این کتاب رو چاپ کنم وارد انتشارات ایشون شدم دیدم فضای خلوتی با دو کارمند است بهش زنگ زدم و ازش خواستم باهم همکاری کنیم و اون هم قبول کرد.

-از این جا راهت رو پیدا کردی؟

+ آره پیدا کردم.

-شما بعدا معروف شدی به کارآفرین سریالی، یعنی سریالی استارت آپ مختلف رو راه اندازی کردی.

+ واقعیت مطلب اینه که من اولین استارت آپ رو که زدم، خب من سیستم سازی میکنم یعنی چی؟ یعنی مدیریت منابع انسانی رو جوری طراحی میکنم که بعد ها حضور من بی فایده بود. و دیدم که من بعد از زدن اولین استارت آپ بیکار شدم. گفتم چکار کنم، پس برم استارت آپ بعدی رو بزنم و دومی رو هم زدم.

-الان چند تا استارت آپ داری؟

+ الان 7تا دارم.

– با چند پرسنل؟  

+ بالغ بر 150، که بیشترین پرسنل در ایران تایپیست با 35 پرسنل است.

+ من دیدم که زندگیم هیچ هیجانی نداره و بیشتر دوره استارت آپ رو دوست­دارم یعنی علاقه مند به راه اندازی کسب و کار اینترنتی شدم. من از زمان شروع استارت آپ تا زمان درآمد تا زمان استخدام پرسنل که سازمان رو طراحی کنم هیجان دارم و اون استارت آپ رو دوستدارم و بعد که راه افتاد میرم سراغ استارت آپ بعدی.

-شما یک راهی رو رفتید که هیچ ربطی به رشته تحصیلی شما نداشت و به همین خاطر  زیاد با تحصیلات دانشگاهی موافق نیستید؟

+ بله همینطوره، تحصیلات دانشگاهی خودش به تنهایی در موفقیت یک فرد نمی­تونه تاثیر بزاره، هرچند بودن تو اون مسیر بهت کمک میکنه تا موفق بشی. یعنی همگام با درس خوندن سراغ کار هم بری. در کشور ما فکر میکنند با درس خوندن موفق میشن، در کنار درس باید سراغ بازار هم رفت.

-الان راه­کار یا پیشنهادشما واسه جوان هایی که حالا یا تحصیلات ندارند یا دارند ولی هیچ سرمایه­ای برای شروع کار ندارند چیست؟

+ ببینید ما باید حواسمون باشه تو چه دوره­ای از زمان زندگی میکنیم. اگر صد سال پیش بود یکسری گپ­هایی بود که ما از اون گپ­ها استفاده میکردیم. الان در دوره بازار انلاین هستیم و از سال 2000 این اتفاق افتاد پس زیاد دور نیست. تقریبا 17یا 18 سال است که کسب و کارها آنلاین شدند. ما تو دوره­ای هستیم که این فضا تو ایران حاکم است.

 زندگینامه دکتر یوسفیان

-این فضا اشباع شده؟

+ به هیچ عنوان، تازه ابتداشیم. حالا نکته ای که هست چیه؟ اونایی که خاک بازار خوردند و سن بالا دارند 45 ساله ها این فضارو درک نمیکنند این میدان دست 20تا 40ساله هاست و چقدر نابغه زیر 25 سال داریم، و آن ها فضای آنلاین رو بهتر می­شناسند و فضا خیلی خالی است و میتونند راحت بیان فضای آنلاین.

-خیلی ها از بچه ها هستند که ایده دارند اما سرمایه راه­اندازی استارت آپ رو ندارند؟

+ خیلی ازسرمایه­دارها هستند که دنبال نیروی جوان هستند که سرمایه­گذاری کنندتا درآمد کسب کنند و این موضوع دو جانبه است. یکسری مراکز بنام مراکز شتاب دهنده که میاد روی این ایده­ها سرمایه­گذاری می­کند.

-شما یک جزیره کارآفرینی تاسیس می­کنید، ربطی به این ماجرا داره؟

+ دقیقا همین طوره. ما در راستای همین که شما گفتید یک طرح داریم اجرا میکنیم که توی این ساختمان به طور کامل استارت آپ را به طور صفر تا صد کار می­کنیم به این صورت که یک طبقه آموزشگاه است، که آموزش­های مربوط به استارت آپ و بازاریابی اینترنتی به افرادی که در این جزیره مستقر میشن میدیم.

یک طبقه را به استارت آپ میدیم. و یک طبقه لوازم تفریحی آن­هاست.

 زندگینامه دکتر یوسفیان

-یعنی به آنها پول میدین؟

+ بله روی هر ایده 20میلیون تومان هم میدیم. من به طور خواسته یا ناخواسته یه تجربه در کشور به دست آوردم و یک تخصص خاص به دست آوردم. استارت آپ من در زمینه­های مختلف است.

  • ایران تایپیست در زمینه تایپ و ترجمه
  • رایا مارکتینگ در زمینه خدمات دیجیتال مارکتینگ میده تولید محتوای متنی، تصویر و غیره
  • مامی فود: سیستم توزیع غذای آنلاین خانگی است.
  • وکیل تلفنی: سیستم مشاوره حقوقی است در هر ساعتی از شبانه روز میتوانید با وکلا مشورت کنید.
  • دیجی پی: کارهای پرداخت آنلاین و غیره
  • ژناریا که کارهای آزمایشگاهی است که تخصص خودم نیز هست.
  • موسسه ارشدان هم که کار کتاب میکند.

و هیچ کدام به هم ربطی ندارند. من این جا چه چیزی به دست آوردم؟ من تخصص خاصی به نام راه­اندازی استارت آپ به دست آوردم و در هر زمینه­ای می­تواند باشد و مهم نیست، چون اصول استارت آپ ها مثل هم است و من اون اصول رو بلدم.

-قبول داری که موفقیت بخش زیاد آن تصادفی است؟

+ صددرصد.

-یعنی از سال­ها پیش برنامه­ریزی شما چیز دیگری بوده و یک دفعه یک اتفاق موجب شده مسیر زندگی و کسب و کار شما تغییر کند.

+ دقیقا همینطوره، یکی از بزرگترین حرفای من اینه، افراد نباید حتما روی تخصصی که دارند سرمایه­گذاری کنند، کافیه به توانایی­هامون نگاه کنیم و اون کار که توانایی داریم انجام بدیم و وقتی این سنگ رو برداریم دیگه ناامیدی معنی ندارد.

-اگر تو مسیر شکست خورد دوباره یک چیز دیگری رو امتحان کند.

+ بله شکست معنی ندارد، یعنی تجربه که به دست آوردی تا بتونی گام دیگری برداری. و همه فکر می­کنند من شکستی نداشتم اما، من سر استارت آپ اولم 3 ماه فقط استخدام بازاریاب انجام دادم، صبح تا غروب نفس گیر هیچ درآمدی نداشتم. اسم این شکست نیست و فهمیدم در اون استارت آپ این مدل بازاریابی جواب نمیده و گذاشتم کنار و یک مدل دیگر رو انتخاب کردم. در حقیقت این­که با چشمان باز همه­ی فضاها را ببینی و بعد مسیر زندگی رو انتخاب کنی این میشه اصول موضوع. تجربه خاص و تخصص که به دست آوردم سر راه اندازی استارت آپ است و زمینه برای من فرق نمی­کند. این جا بود که زمینه ایده­ی جزیره کارآفرینی به ذهنم آمد و من میتوانم استارت آپ را در زمینه­های مختلف راه اندازی کنم پس بهتره که بیام یک مرکز بزنم که استارت آپ را مستقر کنم و مسیر موفقیت را به آن­ها نشان دهم. این همان هدف 5 ساله که من در زندگیم دارم.

-خیلی ممنونم از اینکه به برنامه­ ی شکست طلایی اومدید.

+خواهش می­کنم، من فقط یک نکته خدمت مخاطبین عزیزتون بگم. ببینید واقعا شما خیلی زندگیتون رو ساده نگیرید اینکه فقط مثلا رشته زیست یا مثلا ریاضی هستید و بگید من فقط تو همین رشته باید موفق بشم و وقتی نتونستم تو این رشته در دانشگاه استخدام بشم یا مثلا فلان جا کارمند نشدم پس دیگه زندگیم تباهه، نه. بازار رو ببینید خیلی راحت تر از اون چیزی که فکر می­کنید می­تو­نید جاتون رو تو بازار پیدا کنید. میدونید چرا؟

چون مردم به این سادگی ها این تغییر و نگرش رو در خودشان ایجاد نمی­کنند. کافیه فقط همین که نگرش تون رو عوض کنید دنیایی از فرصت­ها را اطراف خودتون می­بینید و اینکه در عصر تکنولوژی که ما از نظر زمانی در یک گپ هستیم. بالای 40ساله­ها رقیب ما نیستند میدونید چرا؟ یعنی طرف مقابل یک عمر نسل در نسل در بازار آهن هستنداگر تو بخوای بری تو بازار آنلاین آن­ها رقیب تو نیستند. و خودتی تنها. تو داری تو بازار حرکت می­کنی. من مثلا یکی از دوستام دکتر اکبری، در کاغذ دیواری اومد حرفی برای گفتن داشت و زندگیشو از منفی 700، 800میلیون تومان به مثبت 15-10میلیارد تومان رساند چه جوری؟ چرا فردی مثل دکتر اکبری موفق شد؟ چون یک فضا را را خیلی راحت دید. گفت بازاریابی آنلاین، این خیلی راحت جواب میده، اومد سایت زد و با دیجیتال مارکتینگ تمام رقیب­ها را کنار گذاشت. فقط کافیه نگرش خودتون رو عوض کنید.

-مشکل جوان ها اینه که همشون تقریبا از ابتدا دوستدارند کار­های مدیریتی و حقوق­های آن­چنانی داشته باشند و حاضر نیستند که کارشون رو از صفر شروع کنند.

+ همین رو میگم یکی از معضلات ما هم همین است. مثلا طرف میره کارشناسی ارشد دانشگاه تهران درس میخونه و پیش خودش میگه چرا من مدیر نیستم یا مثلا طرف میره رشته مدیریت میخونه و توقع داره که مدیر بشه.

-پس این مانع پیشرفت میشه.

+بله قطعا میشه.

-یعنی باید کار رو با درامد کم شروع کنند و پله به پله موفقیت رو کسب کنند.

+ دقیقا، حتی رایگان انجام دهند یا اگر لازم است پول بدهند. اگرم کار بلد نیستی برو شاگردی کن فوق لیسانس هم داشته باشی اشکالی ندارد، فوق لیسانس بدون کار در بازار فایده­ای ندارد. وقتی داری زندگی میکنی برو محیط رو ببین بر اساس محیط خودت رو تو اون طبقه جا بده نه بر اساس فوق لیسانس که تو هر رشته که گرفتی.

  زندگینامه دکتر یوسفیان